۱۳۹۱ آذر ۸, چهارشنبه

November 15



آرمین

(شعرها از کیوان مهرگان، از مجموعه دهانم بوی مریم می دهد)

۱
من و شب
جاده را پشت سر گذاشتیم
در انتهای راه
شب
خورشید را به آغوش کشید
من
جای خالی تو را

۲
کدام ابر
از سر تو گذشته
که من مست بارانم

۳
از چشمان تو باز نمی گردم
دیدن ندارد
مردی که در نگاه زنی گم شد

۴
باغ به درخت
درخت به شاخه
شاخه به شکوفه
همین راه را بگیر
خدا وقتی تو را می آفرید
به من فکر می کرد

۵
تو نیستی
باران نمی بارد
برگ ها میلی به ریختن ندارند
من به شوق تو دیوانه نمی شوم
با چه زبانی بگویم
از وقتی رفته ای
آبادی دیگر آباد نیست

۶
دستت را می بوسم
یک درخت
پایت را می بوسم
دو درخت
وقتی مرا می بوسی
جنگل می شوم

۷
وقتی راه می روی
همه جا باران می بارد
بانو
همین جا بایست
می خواهم قبل از این که نصیب دریا بشوی
خیس شوم

۸
آغوش من
مقصد تمام آوارگان جهان است و
تو
تنها آواره آغوش من





هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر