آرمین
شعرها از سیدعلی صالحی
۱
تمام خنده هایم را نذر کرده ام
تا تو همان باشی
که صبح یکی از روزهای خدا
عطر دست هایت
دل تنگی ام را به باد بسپارد
۲
در شب نمور، کبریتی خیس
خواب شعله خردی در سنگچین اجاقی خاموش می بیند
در جایی دور، دشنه ای قدیمی، خسته از کابوس کبوتران
خواب غلافی کهنه می بیند
و من در پس همه دیوار های جهان
خواب دریچه ای کوچک می بینم
در کشاله پاگرد دری بسته، جفتی پوزار باژگون
خواب بازآمدن مسافری مرده می بینند
در دفتری از مراثی دریا، تنها یک قطره غریب
خواب بازخوانی همسرایان را بر بام های ستاره می بیند
و من در پس همه دیوارهای جهان
خواب دریچه ای کوچک
در منظر مظنون انهدام
بچه بلوطی بی ریشه از هزاره خشکسال ناشکیب
خواب شکفتن یک جوانه می بیند
در شنبه بازار ویار و تماشا
نوعروس آبستنی از نسل انتظار
خواب یک انار پا به زا می بیند
و من در پس همه دیوار های جهان
خواب دریچه ای کوچک
کبریتی برای سیگارم
دشنه ای برای تقسیم به نسبت نان
مسافری ساده از تبسم رجعت
ستاره ای خمیده بر دفتری خوانا
جنگلی همه از جوانه های بلوط و بابونه
زنبیلی پر از انار نوعروس بازاری
و دریچه ای که من از قاب آسمان و آفتابش
تنها طلوع ترا زمزمه کنم ای حروف مجرم عشق!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر